[زمین شناسی] آبیاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خط آب [حملونقل دریایی] امتداد نقاط تماس سطح آب با بدنۀ کشتی
واژههای مصوب فرهنگستان
خط بار گیری کشتی، اب خط، خط بر خورد اب با کشتی، خط میزان و تراز کشتی باسطح اب سایر معانی: (در بدنه ی خارجی کشتی) خط آب، آبخور کشتی، لوله ی آب، شاه لوله ی آب [آب و خاک] خط آب ...
از اب اشباع سایر معانی: خیس آب، غرق آب، اشباع از آب، سیراب، آبگین، پراب، سنگین، خیس در اب [خاک شناسی] مانداب [آب و خاک] زمین های ماندابی،زمین های مرطوب [عمران و معماری] ترشده از آب - مانداب ...
قایق رانی، اب بازی سایر معانی: اب بازی، قایقرانی
تهنقشگذاری [رمزشناسی] روشی در امنیت رایانهای مبتنی بر گنجاندن شناسانههای منابع یا مالکان آثارِ آنالوگ یا رقمی در داخل منبع بهمنظور رهگیری منبع یا مالک اثر ...
هندوانه سایر معانی: (گیاه شناسی) بته ی هندوانه (citrullus vulgaris از خانواده ی gourd)
صفحۀ شناوری [حملونقل دریایی] صفحۀ افقی فرضی در محل تماس هوا و آب و شناور
شناتوپگر [ورزش] ورزشکاری که بهصورت تفریحی یا رقابتی به شناتوپ میپردازد
[عمران و معماری] ملات آببند - ملات آبی
پاد آب سازی، ناتراوا سازی [عمران و معماری] آببندی [نساجی] ضد آب کردن - دافع آب - ضد آب کردن پارچه
رویکرد آبخیزمدار [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] طرز تفکر و عملکردی که در آن تمامی توجه و اقدامات بر حوضۀ آبخیز و جریان آبهای سطحی و زیرزمینی متمرکز میشود ...