[زمین شناسی] موج لاو.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پُرسمان [رایانه و فنّاوری اطلاعات] درخواست اطلاعات از یک دادگان
واژههای مصوب فرهنگستان
پُرسمان [رمزشناسی] درخواست اطلاعات از یک دادگان
لاکالکل [شیمی] لاکی که از حل کردن رزینها در الکل صنعتی به دست میآید
[زمین شناسی] زبان پرس و جو و جستجوی استاندارد، زبان جستجو بدون اقدامات اجرایی که برای پایگاه دادههای جدولی با ترکیب مشابه انگلیسی
[آب و خاک] ناحیه دما
[نساجی] شستشونشده-منسوج نشسته-منسوج کثیف
نوجوان، جوان، بالغ، رشید سایر معانی: کم تجربه، خام، خام دست، وابسته به نوجوانی، بالغ (از سن بلوغ تا حدود بیست و یک سالگی) [بهداشت] نوجوان
تحریک کردن، ازردن، خشمگین کردن، رنجاندن، عذاب دادن، دلخور کردن، اذیت کردن، بستوه اوردن، مزاحم شدن، عاجز کردن، عصبانی کردن سایر معانی: عامل اذیت، مزاحم، مصدع، آزارگر، رنج، رنجه، اذیت، مزاحمت، ...
پرسیدن، خواستن، سوال کردن، جویا شدن، طلب کردن، طلبیدن، دعوت کردن، پرسش کردن، خبر گرفتن، خواهش کردن، برای چیزی بی تاب شدن سایر معانی: استعلام کردن، درخواست کردن، رو انداختن، استدعا کردن، (قیم ...
هجومپذیر، قابل حمله سایر معانی: هجوم پذیر، قابل حمله
کودک مانند، طفل مانند سایر معانی: طفل مانند، کودک مانند