پرده نقش دار سایر معانی: (معمولا به صورت اسم مفعول) فرشینه پوش کردن، با پروز آذین کردن، (از ریشه ی فارسی: تافته یا تافتن)، فرشینه، پروز، پارچه ی رومبلی، پرده قالیچه نما، ملیله دوزی [نساجی] پ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(کالبد شناسی) استخوان رکابی
فرش، قالی، زیلو سایر معانی: گلیم، کفپوش بافته (پشمی و غیره)، موکت، گبه، خرسک، جاجم، جاجیم، فرش کردن، قالی کردن، با کفپوش پوشاندن، (مجازی) پوشاندن، مورد موآخذه قرار دادن، سرکوفت زدن، بازخواست ...
قالیچه، فرش کردن سایر معانی: فرش، قالی، گلیم، گبه، خرسک، زیلو، زیرانداز، (انگلیس) رجوع شود به: lap robe [نساجی] قالیچه - قالی - فرش - فرش کردن
نوارچسبها را میتوان در ساخت الگوهای تزئینی کف صحنه به ویژه الگوهای تار عنکبوتی یا اشکال هندسی به کار برد و نیز ورقههای پلاستیکی یا حتی کاغذی دیواری را روی کف صحنه و در جاها ...
فرهنگ واژههای آزاد