(انجیل) سیسرا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(عامیانه) رجوع شود به: sissy، sissy خواهر، دختر، مردیا بچه زن صفت
دختر، خواهر، مردیا بچه زن صفت سایر معانی: (عامیانه)، (مرد یا پسر) زن صفت، دختروار، نازک نارنجی، آدم ترسو، بزدل، sissified خواهر
(میله ای که برای تکیه دادن در پشت زین دوچرخه یا موتور سیکلت تعبیه می کنند) تکیه ی زین
اواخواهر
خواهری، نشبت خواهرانه
نمازخانه ی سیس تین (در واتیکان - محل دیوار نقش های میکل آنژ)
(هندسه) سیستروئید (در برابر: سیسوئید cissoid)
(در مراسم نیایش isis - مصر باستان) جغجغه ی سیمی، عود مصری
(اسطوره ی یونان - شاه آزمندی که محکوم بود تا ابد سنگی را به بالای تپه بلغزاند و وقتی به قله می رسید سنگ دوباره به پایین می غلتید) سیسیفوس، افسانه یونان سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی ...
نازیستزایی [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] به وجود آمدن خودبهخودی موجود زنده از مواد بیجان|||متـ . زایش خودبهخودی spontaneous generation ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تولید خود بخود، ایجاد موجود زنده از مواد بیجان سایر معانی: (نظریه ی منسوخ تولید موجود زنده از موجود بی جان) نازیست زایی (spontaneous generation هم می گویند) [علوم دامی] بوجود آمدن موجود زنده ...