[برق و الکترونیک] توزین پسوفومتری توزیع بسامدی شبیه به توزیع پیغام -C که به عنوان استاندارد آزمایش در سیستم تلفنی اروپا به کار می رود.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داروى جرب
(معمولا با: up) عصبی کردن، روحیه ی کسی را خراب کردن، جنگ اعصاب کردن، (خودمانی)، (معمولا با: out) به ماهیت کسی پی بردن، (از نظر روحی) شناختن، (معمولا با: up) خود را آماده کردن (از نظر روحی)، ...
(خودمانی) 1- روحیه ی خود را از دست دادن، دچار تزلزل روحی شدن، دستپاچه شدن 2- (برای احتراز از کار یا موقعیت بخصوص)خود را به دستپاچگی زدن، هراس نمایی کردن
روانکاوی کردن، بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
(قدیمی) روان پریشی، ضعف روانی، ضعف روحی، خستگی روانی، بی تصیمی
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی، زیست شناسی روانی
وابسته به توهم زایی، توهم زا، روان گردان، وابسته به داروهای توهم زا، روان گردان وابسته به داروهای توهم زا داروی توهم زا، داروی روان گردان
روانشناسى : دستگاه اندازه گیرى کار روانى
psychogenic موجد محرکات ذهنی
پزشک ناخوشى دماغى
وابسته به روانپزشکی سایر معانی: وابسته به روانپزشکی