[زمین شناسی] دولومیت ریخت اصطلاحی که توسط ارلند و همکاران (1947) برای توصیف باقیمانده غیر محلول استفاده شده در جانشینی یا دگر سانی دولومیت یا کلسیت بوسیله کانی حل نشدنی که یک حفره دولومیتی ر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برون دیس (وابسته به اشخاص باریک اندام که در آنها برون لایه ی جنین که تشکیل پوست و اعصاب و مو و غیره را می دهد بر سایر لایه ها چیره بوده است)
زمینی، مانند کرهزمین، شبیه بزمین سایر معانی: (وابسته به یا شبیه کره ی زمین و پستی و بلندی های آن) زمین گونه، مثل کره ی زمین
[خاک شناسی] سطح زمین شناختی
[خاک شناسی] خاک شور
ناجورریخت، ناجور شکل، جور بجور شونده، دارای شکل های گوناگون، جانوران دگردیس
[ریاضیات] همسان ریخت، هم شکل، هم ساختمان، همانسان
[ریاضیات] گراف همسان ریخت
فضای همسانریخت [ورزش] دو فضای توپولوژیکی که بین آنها یک همسانریختی وجود داشته باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] گروه های هم ریخت، گروه های هومومرف، هومرفیسم گروه ها
[ریاضیات] نگارنده ی هم ریخت، تصویر همسان، نگاره ی همدیسه
[خاک شناسی] خاکهای هیدرومورف