معنی

زمینی، مانند کرهزمین، شبیه بزمین
سایر معانی: (وابسته به یا شبیه کره ی زمین و پستی و بلندی های آن) زمین گونه، مثل کره ی زمین

دیکشنری

ژئومورفیک
صفت
earthly, terrestrial, territorial, earthy, agrarian, geomorphicزمینی
geomorphicمانند کرهزمین
geomorphicشبیه بزمین

ترجمه آنلاین

ژئومورفیک

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.