روانشناسى : هنجار پذیرى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اینده، وارد سایر معانی: کسی که می آید، آینده
خوراکی، خوردنی، قابل خوردن سایر معانی: (نادر) خوراکی، خوراکی درجمع
سحابی دنبالهدار [نجوم] سحابیای که شبیه به دنبالهدارهاست
واژههای مصوب فرهنگستان
وابسته بستاره دنباله دار
مزد عمل بد، پاداش، توبیخ بیجا سایر معانی: (عامیانه) تنبیه، پاداش عمل بد، سزا، جزا، مکافات، توبی بیجا
[حسابداری] نامه پشتیبانی
تسلی دهنده، راحتی بخش سایر معانی: (شخص یا چیز) آرامبخش، راحتی آور، آسودگر، روکش (لحاف مانند) تختخواب، شال گردن (پشمی و بلند) [نساجی] شال گردن پشمی - لحاف به گویش آمریکایی
ناراحت، ناشاد، دلتنگ
کمدی [هنرهای نمایشی] مربوط به شوخنامه|||متـ . شوخنامهای، شوخناک
مضحک بودن، خنده داری، غرابت، شگفتی
بطورخنده اوریاغریب