شستشو دادن، روغن مالی کردن، تدهین کردن سایر معانی: (به بدن مرهم یا روغن یا داروی آبگونه مالیدن و مالش دادن) خیس مالی کردن، خیس مال کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شستشو، روغن مالی، تدهین سایر معانی: خیس مالی
[نساجی] فرایند امریزینگ - تکمیلی که سبب ایجاد کرک نرمبر روی پارچه می شود
امپیدوکلس (فیلسوف و شاعر یونانی)
ادم بی پول یا تهی کیسه
(فرانسه - آشپزی) کباب شده (روی سیخ کوچک)، کباب
فتق مخ
[عمران و معماری] قطعه انتهایی
(کالبدشناسی)، درون قلبی، درون دلی
حلقه درونی میوه، پوسته هسته سایر معانی: (زیست شناسی) درون بر (لایه ی درونی پیرابر تخمدان یا میوه به ویژه پوست هسته ی زردآلو و هلو و غیره)، درون بر
(زبانشناسی) درون مرکز، مرکز گرای
سطح درونى جمجمه