[صنایع غذایی] ضریب کیفی تغذیه ای : به ارزش کلی تغذیه ای مواد غذایی اطلاق می شود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جویا شدن (حال کسی را و غیره)
تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ، خبر گیری، جستار، پرس و جو، استعلام، پرسش، استفسار، سئوال سایر معانی: آگه خواست، پرسه، بررسی، پژوهش، جستجو، کندوکاو [حسابداری] درخواست ؛ سفارش [کامپیوتر] درخواس ...
[کامپیوتر] دستگاهی که از آن هر گونه درخواستی به عمل می آید
پی جو، کنجاو سایر معانی: کنجکاو، مشتاق پرسش و یادگیری، آموزخواه، آموزدوست، پرسان، فضول
ازروی کنجکاوی، فضولانه
فضولی، کنجکاوی
مفتش عقاید سایر معانی: بازپرس، پرسشگر، بازرس، پژوهشگر، کسی که پرسش های خشن و فضولانه می کند، فزون پرس
پنج انگشت، ارایش پنجه اى
(گیاه شناسی) گل پنج انگشت، پنجه برگ (جنس potentilla از خانواده ی rose)، پنجانگشت
(قدیمی) طلای مصنوعی، زرورق، پولک، دارای پولک زری، پرزرق وبرق، پولکدار
رئیس دادگاه رسیدگی در برخی کشورها