محدود بودن و محدود کردن اندازۀ بعضی از کمیتهای فیزیکی به اعضای مجموعۀ گسستهای از مقادیر [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
← کوب برگشت [علوم جَوّ]
1. به هم فشردن ماسه یا دیرگداز به شکل تودۀ فشرده 2. فشردن ماسۀ قالبگیری برای شکلدهی قالب [مهندسی مواد و متالورژی]
شیوهای برای شناسایی پدیدارهای مختلف در محوطههای باستانی با کوبیدن پا یا تخماق و شنیدن پژواک آن [باستانشناسی]
از سبکهای هنری اوایل سدۀ بیستم که به تشریح یا تلفیق همزمان یک شیء از وجوه مختلف، در یک چشمانداز، میپردازد [هنرهای تجسمی]
کوتاه کردن طول سارکومرهای (sarcomers) گوشت برای بهبود خواص حسی آن [علوم و فنّاوری غذا]
وجود زنجیرههای فرعی 2 تا 4 کربنی بر روی مازۀ زنجیرۀ بسپار [شیمی]
صورتی کوتاهشده که حاصل فرایند کوتهسازی است|||متـ . اختصار [زبانشناسی]
صورتی کوتاهشده که حاصل فرایند کوتهسازی است|||متـ . اختصار [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
کودی که منشأ گیاهی یا دامی دارد و برای تقویت خاک به کار میرود [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
مدفوع و ادرار انسان که بهعنوان کود در زمینهای کشاورزی مصرف میشود [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
کودی که سرعت انحلال آن در آب زیاد است [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]