گلکار، گلفروش سایر معانی: گل پرور، گل پیرا، گفلروش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] زون گیاهی یک واحد زیست چینهای یا پیکرهای از چینه ها را گویند که توسط یک مجموعه شاخص از گیاهان فسیل، بدون توجه به ارزش محیطی یا زمان سنجی آنها، تشخیص داده می?شود. با وجود اینکه ب ...
دوره رشد وپیشرفت انسان
گل دار، پرگل، خوش عبارت، داراى صنایع بدیعى، خوش تعارف
اراسته با نشان گل یا سوسن
گلچه
ageratum : گ، گل ابری
[معدن] مدار فلوتاسیون (فلوتاسیون)
[نفت] کلک شناور
[نساجی] روش شناور شدن الیاف برای اندازه گیری جرم آن
دریاگردی ناوگانی [حملونقل دریایی] سفری برنامهریزیشده با دستهای از قایقهای تفریحی که در مقایسه با سفرهای شخصی امنیت بیشتری دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
اشتباه، لغزش، سفره ماهی، نوعی ماهی پهن، بال بال زدن، دست و پا کردن، در گل تقلا کردن سایر معانی: (در گل و لای یا برف و غیره) گیر کردن، تقلا کردن، (با زحمت) حرکت کردن، دست و پا زدن، (مجازی) با ...