نبات، سبزی، گیاه، رستنی سایر معانی: گیاهی، نباتی، وابسته به گیاه، گیاه خوراکی (برگ خوراکی مانند اسفناج - ریشه ی خوراکی مانند سیب زمینی - میوه ی بته ای مانند گوجه فرنگی و بادمجان - دانه ی خور ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کرۀ گیاهی [علوم و فنّاوری غذا] روغنها و چربیهای بهدستآمده از منابع گیاهی که نقطۀ ذوبی بالاتر از دمای اتاق دارند و شبیه به کره هستند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
خوراک سبزی دار
چربی گیاهی [تغذیه] فرآوردۀ گیاهی سرشار از چربی که در دمای اتاق جامد است|||متـ . چربی نباتی
چربی گیاهی [علوم و فنّاوری غذا] فرآوردۀ گیاهی سرشار از چربی که در دمای اتاق جامد است|||متـ . چربی نباتی
[نساجی] لیف گیاهی
عاجدانه (تخم سخت و عاج مانند گیاه بومی امریکای جنوبی به نام phytelephas macrocarpa که از آن دکمه و غیره می سازند)
جهان گیاهان، مولود نباتی
روغن گیاهی [علوم و فنّاوری غذا] روغنی سرشار از چربی که از اندامهای گوناگون گیاهان مانند دانه و میوه و هسته به دست میآید و در دمای اتاق مایع است|||متـ . روغن نباتی ...
روغن گیاهی، روغن نباتی [نساجی] روغن گیاهی [پلیمر] روغن گیاهی
رجوع شود به: luffa
حالت گیاهی