[عمران و معماری] جریان با فشار [آب و خاک] جریان با فشار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] سر ریز مجرایی
[برق و الکترونیک] مجرای پخش
[زمین شناسی] تونل قدرت، آبراهه قدرت، کانال قدرت - آبراهه ای که به منظور انتقال آب از مخزن سد ویا از بالا دست سد برای تولید انرژی برقابی احداث می شود
[زمین شناسی] پسمان نیمه شفاف را گویند که در کلارن ظاهر می شود.
بیوگی، حالت زن بیوه
مجرای آتشفشانی [زمینشناسی] آبراههای لولهایشکل در سنگهای اطراف که ازطریق آن ماگمای درون یک مخزن زیرزمینی بالا میآید ...
واژههای مصوب فرهنگستان
قنات، کانال یا مجرای اب، مجرا سایر معانی: (پلی که روی آن جوی یا لوله ی آبرسانی قرار دارد) جوپل، آبگذر، آبرو، (کالبدشناسی) گذرگاه (کانال یا مجرا برای عبور عصب و رگ و غیره)، جوی یا لوله ی آب ر ...
مجرا، اب رو، کاریز، ترعه، ابراه، زه اب، مجرای فاضلاب، ترعه زدن، حفرترعه کردن، ابراه ساختن سایر معانی: آبراه، آبراهه، کانال، رودک یا نهری که برای آبیاری کنده شده باشد، آب گذر، آبرو، (کالبدشنا ...
رانندگی در حال نشئگی [اعتیاد] رانندگی درحالیکه فرد تحت تأثیر مواد یا الکل یا برخی داروهاست|||متـ . نشئهرانی
مجرا، خط سیر، مجرای لنف، لوله کوچک سایر معانی: (برای آبگونه و گاز) لوله، معبر، راهاب، گذار، قنات، درون کند، آب رسان، (کالبدشناسی - مجرای بدن مانند پیشابراه و اشک راه) مجرا، - راه، تراوراه، ( ...
باب، مدخل، ورودیه، دریچه، دروازه، گیت، در بزرگ، دریجه سد، وسایل ورود سایر معانی: در حیاط، در ورودی منزل یا باغ، قاپو، (در فرودگاه) گیت، محل ورود و خروج از هواپیما به فرودگاه، (در سینما و نما ...