سرطان [نجوم] کمنورترین صورت فلکی منطقهالبروج در بین دو صورت بارز جوزا و اسد که به شکل خرچنگ تصور میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
ترس نابهنجار از سرطان گرفتن، سرطان هراسی، وسواس سرطان (cancerophobia هم می گویند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرامگان سرطانی [علوم جَوّ] مراکز کمربندهای پرفشار جنبِحارّهای بر روی اقیانوسها در نیمکرۀ شمالی که بادهای متغیر و ضعیف و آرامهها در آنها میوزند ...
سرطان لوزالمعده
ماشرا، یکجور افت درختان میوه، نوعی شته یا کرم، برفک، فاسد کردن، فاسد شدن سایر معانی: هر چیزی که به تدریج فاسد و نابود کند، مصیبت، تباهگر، تباه کردن، (پزشکی) تبخال، تاول لب ها (canker sore هم ...
نابود کننده، ویرانگر، مخرب، خرابکار، ناو شکن سایر معانی: خراب کننده، انهدام آور
زهر، سم، شرنگ، مشوب کردن، زهر الود، پر کردن، تلخ کردن، زهرالود کردن، مسموم کردن، چیز خور کردن، مسموم شدن سایر معانی: (مجازی) هر چیز مضر، زهر دادن، دچار مسمومیت کردن یا شدن، زهر ریختن در (چیز ...
پوشچنگار زرهی [علوم پایۀ پزشکی] نوعی پوشچنگار که به علت تشکیل بافت همبند متراکم در بستره، ساختمانی سخت دارد|||متـ . تارپوشچنگار fibrocarcinoma ...
خیز، ورم، بر امدگی، غده، دشبل، تومور سایر معانی: آمو، دشپل، دشپیل، گوک، گرهک
غذایی که اثر پیشگیریکننده یا مهارکننده در رشد یاختههای سرطانی دارد [علوم و فنّاوری غذا]
هریک از پوشچنگارهای ریه بهجز پوشچنگار کوچکیاخته [علوم پایۀ پزشکی]