حالت فوق العاده اعلام کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعلان جنگ دادن، اعلام جنگ دادن
آشکارا، بی پرده پوشی، صریحا، بطورقطع
اعلام کننده، ابرازگر، بازنمودگر
تنزل رتبه دادن به، غیر محرمانه کردن، مقاماجتماعی کسی را از بین بردن سایر معانی: (اسناد و مدارک را از صورت محرمانه به صورت عادی درآوردن) غیرمحرمانه کردن، واراز کردن
(به ویژه در مورد گربه ی خانگی) ناخن زدایی کردن (درآوردن پنجول ها از ریشه)
صرف کلمات، عدم قبول چیزی بطورمودبانه سایر معانی: سرازیری، شیب، فرود، نزول، نشیب، تمایل، انحراف، زوال، پسرفت، فرتوتی، میرایی
(دستور زبان) وابسته به صرف، صرفی
قابل تصریف، صرف کردنی سایر معانی: (دستور زبان) قابل صرف، دارای اجزای قابل صرف
انحراف [ژئوفیزیک] زاویۀ افقی میان راستای شمال مغناطیسی و شمال جغرافیایی در هر نقطه|||متـ . انحراف مغناطیسی 2
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] انحراف مغناطیسی انحراف مغناطیسی یا تغییر مغناطیسی:زاویه بین نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی در هر نقطه از سطح زمین
[زمین شناسی] انحراف خورشیدی فاصله زاویه ای خورشید یا در شمال و یا در جنوب خط استوا که به هنگام انقلاب تابستانه در حدود 21 ماه ژوین (31خرداد)انحراف شمالی خورشیدو در حدود 22 دسامبر (اول آذر)ان ...