declension
معنی
صرف کلمات، عدم قبول چیزی بطورمودبانه
سایر معانی: سرازیری، شیب، فرود، نزول، نشیب، تمایل، انحراف، زوال، پسرفت، فرتوتی، میرایی
سایر معانی: سرازیری، شیب، فرود، نزول، نشیب، تمایل، انحراف، زوال، پسرفت، فرتوتی، میرایی
دیکشنری
لغتنامه
اسم
declensionصرف کلمات
declensionعدم قبول چیزی بطورمودبانه
ترجمه آنلاین
انحراف
مترادف
decadence ، decadency ، decay ، decaying ، declination ، decline ، degeneracy ، degeneration ، worsening