رادار آشکارسازی اَبر [علوم جَوّ] راداری که برای آشکارسازی ذرات اَبر و متمایز کردن آنها از ذرات بزرگتر تشکیلدهندۀ بارش طراحی شده است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
درخش اَبربهزمین [علوم جَوّ] رخداد درخش آذرخش در بین زمین و یک مرکز بار الکتریکی در اَبر
اَبرکمان [علوم جَوّ] کمانی مدور و بزرگ و کمرنگ که براثر نور تابیده به اَبر یا مِه یا تُنُکمِه ایجاد میشود|||متـ . مِهکمان fogbow||| تُنُکمِهکمان mistbow| ...
ابری، گرفته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] عقیق ابری یک آگات شفاف یا نیمه شفاف خاکستری روشن با لکه ها یا تکه های نامنظم (بی شکل)، نامشخص یا کمابیش گرد شده خاکستری تیره تر که شبیه به ابرهای تیره می باشد. مترادف:Clouely ag ...
بطورتیره یاافسرده
سرزمین خواب و خیال، عالم خیال یافر
بطور بی ابر یا روشن
ابرها خورشیدرا ناپدیدمیسازند
سرزمین پریان، پری اباد
تیره، ابری، پوشیده از ابر، تیره و گرفته، سحابی سایر معانی: (آبگونه) گل آلود، کدر، گرفته، لای دار، مبهم، نامشخص، ابر مانند، (در مورد سنگ مرمر و چوب و غیره) دارای نقش ابر مانند، رگه دار [آب و ...
روز اَبری [علوم جَوّ] روزی که در بیشتر ساعات آن بیش از 75 درصد آسمان از اَبرهای کدر پوشیده شده است