[ریاضیات] تعدی زیرفضا ها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] جانشانی مثلثاتی
دنده های حقیقی، اضلاع پیوسته به قص
[بهداشت] چکیده طرح
[حسابداری] هزینه های جذب نشده
[شیمی] دسترس ناپذیری صفر مطلق
[ریاضیات] زیرمجموعه ی بی کران، بخش بی کران
[حسابداری] کسر جذب سربار
[ریاضیات] غیبت غیر موجه
پست بیکاروَر [مهندسی برق] پست برقی که از بیرون و بهوسیلۀ کارکنانی که در آن حضور ندارند واپایش میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
بی زیرنویس
واهی، بی اساس سایر معانی: غیر مادی، ناگوهرین، سبک، زپرتی، غیرجسیم، سست بنیاد، بی دوام، unsubstantiality بی اساسی، بی اهمیتی