وابسته به ایین تشیع جنازه با ختم مرده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاپلوسی، مداهنه، تملق، مزاجگویی
شیمى : مشاهده پذیرى [شیمی] مشاهده پذیری [ریاضیات] قابلیت رؤیت
مراعات، رعایت سایر معانی: پیروی (از)، پاس، برگزاری، رسم (رسوم یا مراسم)، تشریفات، (قدیمی) احترام، بزرگداری، تکریم، (کلیسای کاتولیک) مقررات گروه مذهبی یا صومعه
هوشیار، مراقب، مراعات کننده سایر معانی: (معمولا با: of) رعایت کننده، پیروی کننده از، پای بند، پایشگر، تیز بین، زود فهم، نکته بین
مشاهده، دید، نگاه، نظاره، دیبانی، معاینه، تفسیر
[حسابداری] شواهد مشاهده ای
[زمین شناسی] گمانه های بازرسی، گمانه های مشاهده ای
[عمران و معماری] روش مشاهده ای
[ریاضیات] نتایج مشاهدات
[عمران و معماری] لوله مشاهداتی
[عمران و معماری] چاه مشاهده ای - چاه نظاره - چاه گمانه - چاه تجسسی - چاه بازدید - چاه بازرسی - چاه بازبینی [زمین شناسی] چاه مشاهده ای، گمانه، چاه تجسسی، چاه بازدید، چاه بازرسی، چاه بازبینی [ ...