observance
معنی
مراعات، رعایت
سایر معانی: پیروی (از)، پاس، برگزاری، رسم (رسوم یا مراسم)، تشریفات، (قدیمی) احترام، بزرگداری، تکریم، (کلیسای کاتولیک) مقررات گروه مذهبی یا صومعه
سایر معانی: پیروی (از)، پاس، برگزاری، رسم (رسوم یا مراسم)، تشریفات، (قدیمی) احترام، بزرگداری، تکریم، (کلیسای کاتولیک) مقررات گروه مذهبی یا صومعه
دیکشنری
رعایت
اسم
observance, observation, regard, heedرعایت
observance, consideration, regard, heed, assistanceمراعات
ترجمه آنلاین
رعایت
مترادف
acknowledgment ، acquittal ، acquittance ، adherence ، awareness ، carrying out ، celebration ، cognizance ، compliance ، discharge ، fidelity ، fulfillment ، heed ، heeding ، honoring ، keeping ، mark ، mind ، note ، notice ، obedience ، observation ، performance ، regard ، remark ، satisfaction