[علوم دامی] غشای ویتلین، غشای سلولی اووسیت .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] مغزه گیر لرزشی - دستگاه مغزه گیر که برای نگهداری یک نمونه پیوسته از رسوبات درشت دانه یا نیمه سنگی شده استفاده می شود. مغزه گیر توسط یک سه پایه که بر روی سطح رسوب قرار می گیرد، ح ...
[زمین شناسی] زیاسای نواری - یک هتروزوئید در بریوزوآنهای cheilostome، که دارای معادل درپوش تار یا فک یا بخش زیرین به شکل یک موی کوتاه یا مژک یا تاژک است. - جمع: vibracula
لرزان، مرتعش، پرطراوت و چالاک، به تپش در امده، در حال جنبش، تکریری سایر معانی: نوان، (رنگ) زنده، درخشان، روشن، پر جنب و جوش، زنده، پرجوش و خروش، پرشور، پویان، سرزنده، رجوع شود به: resonant ...
(ساز موسیقی الکتریکی) ویبرافون
جنبنده، لرزنده، مرتعش، قابل لرزش و ارتعاش، قابل اهتزاز سایر معانی: ارتعاشی، شیوانی، نوانی، لرزه ای، لرزشی، مواج
[زمین شناسی] ماشین های حفاری ارتعاشی
[زمین شناسی] حفارهای ارتعاشی، ماشین های حفاری ارتعاشی
[عمران و معماری] صفحه لرزنده - ویبراتور صفحه ای
[عمران و معماری] کوبنده لرزه ای - کوبنده ارتعاشی
[عمران و معماری] کفشک لرزنده - ویبراتور کفشکی
تار مرتعش [فیزیک] تاری که دو سر آن ثابت باشد و در طول آن امواج ساکن تشکیل شود
واژههای مصوب فرهنگستان