چراهدیوارکوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] حاصلضرب کروشه ای
برابر، مساوی
[ریاضیات] روش محاصره، روش محدود سازی
عمران : صفحات لچکى [کامپیوتر] کارکترهای کروشه های مربعی نیز نام دارند [ریاضیات] کروشه های [ ]
شورمزه، بد مزه سایر معانی: شوراب مانند، شوراب سان، تلخاب مانند [عمران و معماری] تلخ و شور [نساجی] شور- شورمزه - نمکی
آبِ لبْشور [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] آبی که کل مواد جامد آن بین 1500 تا 5000 میلیگرم در لیتر باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
برگه [زیستشناسی] هریک از برگهای تغییرشکلیافته در پای گل که حدواسط کاسبرگ و برگهای طبیعی است|||* مصوب فرهنگستان اول ...
(گیاه شناسی) دارای ریزبرگه، ریزبرگه دار، برگک دار
میخ زیرپهن سایر معانی: میخ باریک، میخ سیمی، نازک میخ، با میخ باریک محکم کردن، میخ نازک کوبیدن، نوعی می که از وسط پهن شده بیاشد، می زیرپهن، می کوب کردن، بامی کوبیدن
درفش، نوک پهن سایر معانی: درفش سرتیغه ای، سوراخ کن، سوراخ ساز
[نفت] سرلوله ی جداری