۱. (جغرافیا) هریک از بخشهای بزرگ عضو یک فدراسیون که تشکیل یک کشور واحد را میدهند. ۲. (اسم مصدر) [قدیمی] فرمانروایی کردن.
فرهنگ فارسی عمید
[اقیانوسشناسی] بخشی از آب دریا یا اقیانوس که ازنظر ویژگیهای ژرفایی با نواحی اطراف متفاوت است|||[زمینشناسی] پهنهای گسترده با سیماهای (features) مشابه که در مجموع یک وا ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ایالتی سنگشناختی که در آن سنگهای آذرین عمدتا از نوع آتشفشانی هستند [زمینشناسی]
ناحیهای که مشخصه آن وجود مجموعه خاصی از ذخایر معدنی یا یک یا چند نوع کانیسازی مشخص باشد؛ یک ایالت فلززایی ممکن است در بر دارنده چند رویداد کانهزایی یا، به بیانی، «دورهای کا ...
(ص مرکب) ظریف اندیش. آنکه لطیف فکر کند. شاعر نازک خیال. میرزا صائب گوید: هر که چون رشته ز باریک خیالان گردید روزیش تنگتر از رشتهٔ سوزن باشد. (آنندراج). کسی که خیالات و افکار و نکات خوب و لط ...
لغتنامه دهخدا
(اِخ) نام سرداری در زمان المهتدی باللََّه خلیفهٔ عباسی. و مهتدی در باب قتل موسی بن بغا به او نامه نوشت ولی او افشای راز کرد و اتراک دسته جمعی به قتل مهتدی همت گماشتند. رجوع به تاریخ الخل ...
بد گمان، بد پندار
فرهنگ واژههای سره
آنکه بهآهستگی برود؛ کندرو.
مپندار
اندکی شراب که در ته جام باقی مانده باشد.
[ جِ رْ ] (ع اِ) رنگ سرخ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء نسخهٔ خطی) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || گونه ای زر. (منتهی الارب) (آنندراج). سرخی زر. (ناظم الاطبا ...