[ وَ زَ ] (اِ) سال سیزده ماهه که در سال شماری ایرانی در هر یک صدوبیست سال یک بار واقع میشد. (یادداشت مؤلف). بهیزک. (مقدمهٔ التفهیم ص قفد).
لغتنامه دهخدا
[ وَ تُ ] (اِ) وهیشتواشت. رجوع به وهیشتواشت شود.
[ وَ ] (ع ص، اِ) آنکه در پاس و همراه مزدوران باشد تا بر کار برانگیزد آنها را. (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مردی که با کارگر اجیر در کار همراه باشد و کارگر را به کار وادارد. (تاج ...
ردهای از گزندهتباران که در آبهای شیرین یا دریا و بهصورت منفرد یا پَرگَنه، ثابت یا متحرک زندگی میکنند [جانورشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
نهشتهای کانی در امتداد صفحۀ لایهبندی که به ناوۀ چین ناودیسی متصل است [اقیانوسشناسی]
خیزش و بالا آمدن آب دریا براثر توفان یا به علت اُفت فشار در مرکز توفان|||متـ . توفکِشَند storm tide 2||| کِشَند توفند hurricane tide||| موج توفان storm wave [علوم جَوّ] ...
[ هَ / هِ ] (اِ مرکب) موج. کوهه. نرهٔ آب. آبخیز.
[ وَ / وِ ] (اِ مرکب) حلوا و نقلی باشد که از قند یا عسل و مغز بادام و نخود و پسته و فندق مقشر و خلال کرده کنند و آن را شکر بادام نیز گویند: کعب الغزال دارد از بوی مشک سهمی آزادمیوه دارد ...
(اِ) نام درختی.
(اِخ) نام کوهی بمغرب دریاچهٔ خزر.
[ وَ / وِ ] (اِ) آلاو. اَلَو: ز چشمان آنقدر اخگر ببارم که گیتی سربسر آلاوه گیرد.باباطاهر. || دیگدان. جائی که در آن آتش روشن کنند. (برهان).
(اِ) آلُهْ. عقاب.