آزادمیوه

معنی

[ وَ / وِ ] (اِ مرکب) حلوا و نقلی باشد که از قند یا عسل و مغز بادام و نخود و پسته و فندق مقشر و خلال کرده کنند و آن را شکر بادام نیز گویند: کعب الغزال دارد از بوی مشک سهمی آزادمیوه دارد از قند سوده گردی. بسحاق اطعمه. || نخود قندی و بادام قندی برنگهای مختلف. (برهان).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.