فرهنگ شرکت، مجموعهی عقاید، پیشینه، تجربیات، خط مشیها و فعالیتهای آن است که شخصیت منحصربهفرد آن را شکل میدهند. نام تجاری شرکت، بخشی از فرهنگ آن را تشکیل می ...
فرهنگ واژههای آزاد
فرهنگی شامل مجموعهای از اصطلاحات و مفاهیم یک یا چند حوزه موضوعی [اصطلاحشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
مجموعۀ مواد فرهنگی که بهطور مکرر در مناطق مختلف دیده میشوند و نشاندهندۀ فرهنگ باستانی خاصی در زمان و مکان معیناند [باستانشناسی] ...
[ فَ هَ بَ تَ ] (مص مرکب) کنایت از فرهنگ ساختن. تألیف و تدوین کردن فرهنگ : از کتاب عشق درسم فقرهٔ دیوانگی است من نمیدانم کدامین عاقل این فرهنگ بست. علی خراسانی (از آنندراج). رجوع به ف ...
لغتنامه دهخدا
گونهای فرهنگ لغت که در آن اطلاعاتی برای دو هدف مختلفِ درک و تولید درج شده است|||متـ . فرهنگ دونقشی [زبانشناسی]
فرهنگی که تحت تأثیر شبکههای رایانهای در حوزۀ ارتباطات و سرگرمیها و کسبوکار شکل گرفته است [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
گونهای کتاب مرجع که در آن واژهها به شیوۀ الفبایی از حرف آخر به حرف اول مرتب شده است [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
گونهای فرهنگ آموزشی عمدتا مورد استفادۀ زبانآموزان غیربومی [زبانشناسی]
گونهای فرهنگ آموزشی عمدتا مورد استفادۀ زبانآموزان غیربومی [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
ارزشها و هنجارها و الگوهای رفتاری که روابط اجتماعی را در یک سازمان مفروض مشخص میکند [باستانشناسی]
فرهنگی باستانشناختی از بقایای صنایع پارینهسنگی جدید که در مرحلۀ پایانی آخرین دورۀ یخبندان در خاور نزدیک ظاهر شده است [باستانشناسی] ...
دستساختهها و بومساختههایی که جوامع انسانی برای غلبه بر مشکلات ناشی از محیط مادی یا اجتماعی خود از آن استفاده کردهاند و شامل بقایای مادی از یک جامعۀ کهن است [باس ...