[ ءِ لَ ] (ع اِ) دو رگ است در بطن هر دو ران. (آنندراج). دو رگ است در بطن هر دو ران و محاذی همدیگر، او مضغتان من لحم اسفلها علی الصلوین من لدن ادنی الحجبتین مکتنفاالعصعص منحدرتان فی جانبی ...
لغتنامه دهخدا
(اِخ) رجوع به فاوست شود.
[ بُ دَ ] (مص مرکب) ببردن. بردن. وابردن. بازبردن. رجوع به فا و وا و باز شود.
[ بِ ] (لاتینی، اِ) فاباس. فابش. باقلا. (ناظم الاطباء). از لاتینی فابس . (حاشیهٔ برهان چ معین). باقلی. || زاج. (فهرست مخزن الادویه).
[ بِ ] (از لاتینی، اِ) به لغت یونانی باقلا، و با سین بی نقطه هم به نظر آمده است. (برهان). رجوع به فابس شود.
[ بِ شِ قِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) باقلی مصری. رجوع به فابس شود.
(اِخ) یکی از دیه های قدیم ساوه. رجوع به ترجمهٔ تاریخ قم ص ۱۴۰ شود.
(اِ) سرنوشت. تقدیر. || مرگ: فات یافتن؛ مردن. (ناظم الاطباء). || (ع اِ) نام گیاهی یا دارویی. (اقرب الموارد).
← فنّاوری اطلاعات و ارتباطات [مهندسی مخابرات]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ تِ ] (اِخ) دهی از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهرکرد که در ۲۵ هزارگزی جنوب بروجن و ۳۰ هزارگزی راه پل کوه به بروجن واقع است. محلی کوهستانی، معتدل و دارای ۱۳۱ تن سکنه است. آب آنجا از ...
پیروزمندان
فرهنگ واژههای سره
(تِ نِ) [ ع - فا. ] (ق مر.)پیروزمندانه، باپیروزی.
فرهنگ فارسی معین