← فنّاوری اطلاعات و ارتباطات [مهندسی مخابرات]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ تِ ] (اِخ) دهی از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهرکرد که در ۲۵ هزارگزی جنوب بروجن و ۳۰ هزارگزی راه پل کوه به بروجن واقع است. محلی کوهستانی، معتدل و دارای ۱۳۱ تن سکنه است. آب آنجا از ...
لغتنامه دهخدا
پیروزمندان
فرهنگ واژههای سره
(تِ نِ) [ ع - فا. ] (ق مر.)پیروزمندانه، باپیروزی.
فرهنگ فارسی معین
[ تِ حَ ] (اِخ) یا فاتحةالکتاب. نام نخستین سورهٔ قرآن کریم که سورهٔ حمد نیز گویند. چون در مجلس سوگواری این سوره را برای شادی روان مرده میخوانند، «فاتحه خوانی» بمعنی سوگواری بکار میرود.
(تِ حَ) [ ع. فاتحة ] نک فاتحه.
(~. خا دَ) [ ع - فا. ] (مص ل.) خواندن سورة «الحمد» در مجلس سوگواری.
(تِ) [ ع. ] (ص.)۱- سست، ضعیف.۲- آب نیم گرم.
[ تَ کَ دَ ] (مص مرکب) دور کردن. ازاله.
(تِ) [ ع. ] (اِفا.) شکافنده، پاره کننده.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.