[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن حارث بن نوفل الهاشمی القرشی. از اشراف قوم خویش و مردی پرهیزکار و ظاهر الصلاح بود. ابن زبیر وی را ولایت بصره داد و چون فتنهٔ ابن اشعث پدید شد. به عمان گریخت و به ...
لغتنامه دهخدا
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب الهاشمی القرشی. تابعی است. نزد عمربن عبدالعزیز منزلتی داشت. وی به سال ۷۰ هـ . ق. متولد شد و در ۱۴۵ هـ . ق. در زندان منصور عباسی درگذ ...
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن زیدبن عاصم بن کعب البخاری الانصاری. صحابی و از مردم مدینه است. مردی شجاع بود مسیلمة الکذاب را بکشت. او را در الصحیحین ۴۸ حدیث است. وی به سال ۶۳ هـ . ق. در وقعهٔ حر ...
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن سعدبن ابی سرح. از بنی عامر و فاتح افریقاست و در لشکری که حسن و حسین فرزندان علی (ع) و عبداللََّه بن عباس و عقبةبن نافع در آن بودند به افریقا رفت و طرابلس غرب تا طن ...
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن سعیدبن مهدی الخوافی، مکنی به ابومنصور خوافی. وی کاتب و فرضی و محاسب بود و او را نظمی است. از تألیفات اوست: خلق الانسان. رجمة العفریت، که رد بر معری است. وی به سال ...
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن سلام بن الحارث الاسرائیلی. صحابی است، هنگامی که حضرت رسول به مدینه رفت اسلام آورد و در شأن اوست آیهٔ {/B«... شَهِدَ شََاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرََائِیلَ » ۱۳-۱۷۴۶:۱ ...
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن صفوان بن امیةبن خلف. مردی شجاع و از اصحاب ابن زبیر بود و حجاج بن یوسف با وی جنگ کرد. وی به سال ۷۳ هـ . ق. در روزی که ابن زبیر به قتل رسید کشته شد. حجاج سر او را ...
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن عامر یحصبی الشامی، مکنی به ابوعمران. رجوع به ابن عامر، مکنی به ابوعمران و نیز به الاعلام زرکلی شود.
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن عبدالرحمان بن معاویةبن هشام الاموی البلنسی. بعد از مرگ پدر خود زمام کار اندلس را بدست گرفت و سپس به سال ۱۷۱ هـ . ق. برادر وی هشام که ولایت عدن داشت از مارده بیام ...
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن عبدالرحمان ابی زید النفراوی القیروانی، مکنی به ابومحمد معروف به ابن ابی زید. رجوع به ابن ابی زید ابومحمد عبداللََّه و نیز به الاعلام زرکلی شود.
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن عبدالرحمان ناصر الاموی معروف به ابن الناصر. امیر و از نجباء خلفاء اندلس و از دوستداران علم و علماء بود. او را تصنیف ها است از جمله: کتاب العلیل و القتیل که اخبار ب ...
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن عبدالعزیزبن محمد البکری الاندلسی، مکنی به ابوعبید بکری. رجوع به ابوعبید بکری عبداللََّه... و به الاعلام زرکلی شود.