[ نَ / نِ / نْ وَ شِ ] (نف مرکب) حیوان شناس. آنکه دربارهٔ جانوران تحقیق و تتبع دارد. رجوع به جانورشناسی شود.
لغتنامه دهخدا
شاخهای از علم زیستشناسی که در آن سلسلۀ جانوری شامل همۀ جانوران زنده و منقرضشده ازلحاظ ساختار و رویانشناسی و تکامل و ردهبندی و رفتار و پراکنش جغرافیایی بررسی می& ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ ] (اِ) به هندی اسفناج است. (تحفهٔ حکیم مؤمن).
مربوط به جاینامشناسی [زبانشناسی]
مطالعه جاینامها [زبانشناسی]
[ جَ ] (اِ) آقای ابراهیم پورداود در جلد یکم کتاب یسنا نوشته اند: لغت جشن نیز در فارسی از لغت یسن اوستائی به یادگار مانده است چون اصلاً تمام اعیاد دینی بوده مانند عید فروردگان و عید مهرگان ...
[ جَ نِ بَ گَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) اسپندادجشن. اسپندارجشن. اسپندارمذجشن. جشن اسپند. جشن اسفند. جشنی است که در روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسفند) بر پا میکردند و به پنجمین امشاس ...
[ جَ نِ زَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) جشن عروسی. جشن زناشوئی. جشن ازدواج. جشنی که برای زفاف و زناشوئی بر پا می کنند. جشنی که در شب عروسی بر پا می کنند. مجلس سور و شادمانی که برای زناشوئی ترتی ...
[ جَ نِ شَ بَ خوَ / خُ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) به اصطلاح لوطیان رفتن آن جماعت است در فصل بهار بالاتفاق به سیر باغ و بزم نشاط آراستن و از کلام علامی فهامی جشن عروسی معلوم میشود. (آنندراج): ...
[ جَ نِ فَ وَ دَ / دِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رجوع به فروردگان در همین لغت نامه شود.
[ جَ نِ مَ یَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از طعام و شراب مریم است که از جنبانیدن درخت حاصل میشد. (برهان قاطع): فنادیها من تحتها الا تحزنی قد جعل ربک تحتک سریا.و هزی الیک بجذع النخلة تس ...
[ جَ نِ مِ رِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رجوع به مهرگان در همین لغت نامه شود.