تحمل اعمال و اعتقادات دیگران علیرغم باور نداشتن آنها|||متـ . تسامح [آیندهپژوهی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ مُ ] (از ع، اِمص) مدارات. رعایت کردن و صلح و آشتی نمودن. (غیاث اللغات). رجوع به مداراة و مدارات شود. || سلوک. ملایمت. آرامی. (آنندراج) (ناظم الاطباء). آهستگی. نرمی. رفق. مماشات. راه رفت ...
لغتنامه دهخدا
[ مُ کَ دَ ] (مص مرکب) مهربانی کردن. نرمی نمودن. شفقت و ملایمت نشان دادن : که با زیردستان مدارا کنم ز خاک سیه مشک سارا کنم.فردوسی. ترک من رحمت آشکارا کرد هندوی خویش را مدارا کرد.نظامی. خو ...
[ مُ ] (ع مص) یکدیگر را دفع کردن. (منتهی الارب) (صراح) (زوزنی). مدارأة. (آنندراج) (ناظم الاطباء). مدافعة. (دستورالاخوان). || خلاف کردن. (صراح). خلاف نمودن. (منتهی الارب). مدارأة. (آنندراج) ...
= مدرسه
فرهنگ فارسی عمید
[ مُ رَ سَ ] (ع مص) چیزی با کسی درس کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). سبق گفتن و درس کتاب کردن. (منتهی الارب). کتاب را تدریس کردن. دراس. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || با هم مذاکره ...
گشتبرگ و دیگر مدارکی که به مسافر امکان میدهد تا از خدمات گردشگری و اطلاعات مربوط به آنها بهرهمند شود [گردشگری و جهانگردی]
مجموعۀ اسناد و نقشهها و نمودارهایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند [مدیریت - مدیریت پروژه]
منطقۀ میان مدارهای رأسالسرطان و رأسالجدی [علوم جَوّ]
[ مَ ] (ص نسبی) منسوب به مدار. رجوع به مدار شود.
[ مَ رَ ] (اِخ) تثنیهٔ مدار، در حالت نصبی و جری به معنی دو مدار و منظور مدار رأس السرطان و مدار رأس الجدی است. رجوع به مدار شود.
بیان انتزاعی از جهان واقع که در آن موقعیت دادهها با مختصات آنها ارائه میشود [مهندسی نقشهبرداری]