[ خَ بُ زَ / زِ یِ شَ تَ / تِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نوعی خربزه است در مشهد.
لغتنامه دهخدا
[ خَ بُ زَ / زِ یِ هِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) هندوانه. شامی. (یادداشت بخط مؤلف): غرغره کردن چون آب عنب الثعلب... و کشکاب و آب خربزهٔ هندو خوردن و بدان غرغره کردن. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی). خربز ...
سردهای از خربزهدرختیان به ارتفاع حداکثر ده متر، بدون انشعاب، با 45 گونه که اغلب در مناطق گرمسیری امریکا پراکنده هستند؛ برگهای گیاهان این سرده نرم و لَپدار به طول 30 ت ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ خَ بُ تَ / تِ ] (معرب، اِ مرکب) معرب خرپشته. (یادداشت بخط مؤلف): خلیفة فی وجهه روشن خربشتة قد ظلل العسکرا. ابن الحجاج (در ذم بینی الطائع للََّه عباسی از فوات الوفیات).
۱. غاز بزرگ. ۲. (صفت) احمق.
فرهنگ فارسی عمید
[ خَ بَ ] (اِ مرکب) این کلمه مرکب از «خر» بمعنی حمار و «بغا» بمعنی حیز (هیز) و مخنث میباشد: خردول و خربغایی نی عقل و نی خرد اندر سرت بخردلة او بخربقةسوزنی. حکیم خربط و ممدوح خربغا بد هست ا ...
گیاهی از خانوادۀ آلاله با برگهای دراز، ساقۀ کوتاه، گلهای پنجبرگ و سرخ کمرنگ، ریشۀ باریک و شبیه پیاز، و طعم تلخ.
[ خَ بَ ] (اِ) رستنی باشد و آن سیاه و سفید هر دو میباشد؛ سفید آنرا بگیلانی پلخم و پلاخم گویند. گیاه آن بلسان الحمل شبیه است و بیخ آن به بیخ کبر میماند و پوست آن مستعمل است و بهترین وی آن بو ...
[ خَ بَ قِ اَ یَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) خربق ابیض یکی از انواع خربق است بمشخصات زیر: بیخ گیاهی است برگش شبیه برگ بارتنگ و از آن بزرگتر و گلش سرخ و ساقش بقدر چهار انگشت و مجوف و چون خشک شود، ...
[ خَ بَ قِ سَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) گیاهی است دارای پنج تا بیست گلبرگ که همهٔ آنها دارای پنج تا بیست گلبرگ که همه آنها دارای مهمیزند و ریشه های این گیاه دارای مادهٔ سمی شدید هلبرین است. ( ...
[ خَ بَ قِ سِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به خربق ابیض در این لغتنامه شود. بیخ شاخهای باریک سپید است مانند پوست چوب پوسیده و سبک است و بپوست خطمی ماند و تلخ تر از خربق سیاه است. (ذخیرهٔ خو ...
[ خَ بَ قَ ] (ع مص) شکافتن جامه و بریدن آن. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از قاموس) (از لسان العرب). || شکافتن باران زمین. || تباه و فاسد کردن عمل را. (از منتهی الارب) (از تاج العرو ...