مسافرت و گردش در شهرهای دنیا؛ سیاحت؛ گردشگری.
فرهنگ فارسی عمید
[ جَ ] (حامص مرکب) پادشاهی. (شرفنامهٔ منیری). شغل و عمل جهانگیر. تسخیر جهان. جهانگشایی : ولی چون بخت روباهی نمودش ز شیری و جهانگیری چه سودش؟نظامی. بگذر از این پی که جهانگیری است حکم جوان ...
لغتنامه دهخدا
[ جَ ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز است. این دهستان در شمال بخش مسجدسلیمان واقع گردیده و یکی از شعب رودخانهٔ کارون از وسط این دهستان میگذرد. موقع طبیعی آن کوهس ...
[ جَ ] (اِخ) قصبه ای از دهستان فوری بخش شادگان شهرستان خرمشهر. دشت و گرمسیری است. سکنهٔ آن ۴۲۳۸ تن. آب آن از رودخانهٔ جراحی و محصول آن غلات، خرما، برنج و شغل اهالی زراعت و ترتیب نخل و حشم ...
اسم: جهانیار (پسر) (فارسی) (تلفظ: jahan-yar) (فارسی: جهانیار) (انگلیسی: jahanyar) معنی: یاور و یاور مردم جهان
فرهنگ واژگان اسمها
اخروی
فرهنگ واژههای سره
سرتاسر جهان
[ جَ ] (اِ مرکب) دنیا. عالم مادی. مقابل آن جهان. (فرهنگ فارسی معین).
مجموعهای از رویدادهای ورزشی برای ورزشکاران ناشنوا که به شیوهای مشابه بازیهای المپیک برگزار میشود|||متـ . المپیک ناشنوایان Deaflympics [ورزش] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ غِ جَ ] (اِخ) باغی بوده است بهرات بعهد تیموریان و صفویان و در آن باغ از محمدهمایون پادشاه گورکانی هنگام پناهندگی، پذیرایی شده است. (از عالم آرای عباسی ص ۹۸): خاقان عالیجاه... [ سلطان ...
[ غِ جَ نِ ] (اِخ) باغی است در جان صبوی [ شمال ] شیراز به مسافت یک میل که کریم خان زند در حدود ۱۱۸۰ هـ . ق. بنا کرد. (از فارسنامهٔ ناصری ص ۱۶۵). و رجوع به از سعدی تا جامی ص ۲۱۹ شود.
[ غِ جَ ] (اِخ) باغی بوده است به تبریز. رجوع به عالم آرای عباسی ص ۷۷۵ شود.