جهانگیری
معنی
[ جَ ] (حامص مرکب) پادشاهی. (شرفنامهٔ منیری). شغل و عمل
جهانگیر. تسخیر جهان. جهانگشایی :
ولی چون بخت روباهی نمودش
ز شیری و جهانگیری چه سودش؟نظامی.
بگذر از این پی که جهانگیری است
حکم جوانی مکن این پیری است.نظامی.
ترا آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
که شادیّ جهانگیری غم لشکر نمی ارزد.
حافظ.