گستردنی، دستگاه، خوان
فرهنگ واژههای سره
[ بِ / بَ ] (ع اِ) گستردنی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن عادل بن علی). نوعی از طنفسه (معرب تنبسه) دراز کم عرض. ج، بُسُط. (از اقرب الموارد). جِ بُسُط. مأخوذ از تازی فرش و هرچ ...
لغتنامه دهخدا
[ بَ ] (ع اِ) زمین هموار و زمین فراخ. (منتهی الارب). زمین هموار و فراخ. (ناظم الاطباء). زمین پهناور و بدین معنی شاعر گوید: و دون یدالحجاج من ان تنالنی بساط لایدی الناعحات عریض. (از اقرب ا ...
(~. اَ تَ) [ فا - ع. ] (مص م.)۱- اسباب فروختنی را در مکانی پهن کردن.۲- فرش انداختن.
فرهنگ فارسی معین
(~. کِ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل.) بساط گستردن.
(بِ طَ) [ ع. ] (مص ل.)۱- ساده بودن.۲- خوشرویی.
[ بَ ] (اِخ) قاضی القضاة شمس الدین محمدبن احمدبن عثمان شیخ الاسلام متولد ۷۵۶ هـ . ق. در فنون مختلف استاد شد و به شیخونیه و فراس تدریس کرد و عهده دار قضای مالکیه شد و کتبی تصنیف کرد و در رم ...
[ بَ یِ تَ ] (اِخ) سرایندهٔ پارسی گوی قرن دهم بود سفری به ماوراءالنهر کرد و بخدمت عبداللََّه ازبک درآمد و بسال ۹۵۵ هـ . ق. درگذشت. شعرش در تذکرهٔ روز روشن آمده است. (از الذریعه ج ۹). و ر ...
۱. باز شدن؛ گسترده شدن؛ پهناور شدن. ۲. گشادهرو شدن؛ گشادهرویی؛ شادی. ۳. (فیزیک) افزایش ابعاد جسمی بدون تغییر در خواص آن، معمولاً در اثر افزایش حرارت.
فرهنگ فارسی عمید
افزایش طول یا سطح یا حجم یک جسم بدون تغییر جِرم آن [مهندسی بسپار]
واژههای مصوب فرهنگستان
افزایش حجم سامانه بدون تبادل گرما با محیط پیرامون [علوم جَوّ]
افزایش حجم سامانه بدون تبادل گرما با محیط پیرامون [فیزیک]