(اِخ) نام شهر مشهوری بود که در ساحل شرقی خلیج بحرقلزم واقع بود و قوم اسرائیل از آنجا عبور کردند. (از قاموس کتاب مقدس).
لغتنامه دهخدا
اسم: آیلا (دختر) (ترکی) (کهکشانی) (تلفظ: āylā) (فارسی: آيلا) (انگلیسی: ayla) معنی: هاله ی ماه، هاله، هاله دور ماه
فرهنگ واژگان اسمها
[ ع. ] (مص م.)۱ - بر عهدة کسی قرار دادن.۲- وصیت کردن.
فرهنگ فارسی معین
(ع مص) کم کردن حق. (منتهی الارب).
(اِخ) طایفه ایست از طوایف کرمان و بلوچستان و مرکب از چهل خانوار است. محل سردسیر آنان کوهستان و سردسیر و گرمسیر آنان جیرفت و رودبار می باشد. (جغرافیای سیاسی کیهان ص ۹۴).
[ ع. ] (مص م.) در آوردن، داخل کردن.
[ ع. ] (مص م.) زایاندن، زایانیدن.
[ ع. ]۱- (مص م.) دوست کردن، به هم پیوست دادن.۲- (مص ل.) دوستی نمودن.
۱. دوست کردن؛ سازواری دادن. ۲. عهدوپیمان. ۳. عهد و شبه اجازه.
فرهنگ فارسی عمید
(ع مص) الف و انس و خوی دادن به کسی یا به جایی. (منتهی الارب). خو گرفتن. (آنندراج) (از ناظم الاطباء). خو کردن. الف دادن. (تاج المصادر بیهقی). سازواری دادن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ...
( اَ ) [ تر. ] (اِ.) ییلاق.
(اِخ) دهی است در دو فرسنگی جنوب سروستان. (فارسنامهٔ ناصری).