امیخته، وابسته به لقاح، وابسته به گشنیدگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشنیدن، کیفیت تخم لقاح شده، پیوند جنسی
زاگ [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] یاختهای دولاد که از آمیزش کامههای تکلاد نر و ماده حاصل میشو |||متـ . تخم |||* از آنجا که «تخم» در برابر واژه ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(نوعی آنزیم موجود در مخمرها) زیمایه ی مخمر، زیمایه ی بوزک، آنزیم مخمر
آنزیم، زیمایه
(زیست شیمی) زیمازایی
مسری، واگیردار، تخمیری، عفونی سایر معانی: وابسته به یا موجد تخمیر، وزمانی
[آمار] مدل زیسکیند-مارتین