گور بسامان [باستانشناسی] گوری که در آن بقایای استخوانی یک جسد در حالت طبیعی قرار دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
[حقوق] احراز صلاحیت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] ناخالصی اتمی
طلایی، گوشی سایر معانی: وابسته به طلا، دارای طلا، زرین، وابسته بگوش یا سامعه [زمین شناسی] طلایی به ماده ای گفته می شود که حاوی طلا باشد ،خصوصا طلا در حالت 3 ظرفیتی آن. مقایسه شود با: aurifer ...
[زمین شناسی] اوری کلسیت - ترکیب شیمیایی :(Zn,Cu)5[(OH)6|(CO3)2] - درصد مواد:CuO=19.92% ZnO=54.08% CO2=16.11% H2O=9.89% - سیستم تبلور: رمبوئدریک - رده بندی: کربنات - رخ: کامل مطابق با /010/ - ...
لاله گوش سایر معانی: (کالبدشناسی)، لاله ی گوش، (مهجور) دهلیز قلب، دهلیزقلب، گوشک دل [زمین شناسی] گوشواره یک گسترش لاله گوش شکل ناحیه خلفی صدف نرم تنان خاصی که معمولا بوسیله سینوس یا شکافی از ...
(گیاه شناسی) پامچال زرد (نوعی پامچال: primula auricula که برگ های آن شبیه گوش خرس است)، پامچال زرد [زمین شناسی] نوعی ازجانوران نرم تن نظیر حلزون یکی از گوش های ضخیم شده هاگ های گوشواره ای. ج ...
گوشی، سماعی، وابسته بگوش یا سامعه، وابسته بشنوایی، تواتری، دهلیزی سایر معانی: حرف در گوشی، محرمانه، نجوایی، وابسته به یا نزدیک گوش ها، وابسته به شنوایی، شنودی، سامعه، به شکل گوش، گوش مانند، ...
گوشکدار [زیستشناسی - علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی در گیاهان که یک جفت زائدۀ کوچک گوشمانند و بدون زاویۀ تند در قاعده داشته باشد ...
گوش مانند، گوش شکل
(نجوم) صورت فلکی (استارگان) کالسکه چی
وابسته به تمدن اوریناسین (کهنه سنگی نخستین در جنوب فرانسه)