تمایل، گرایش سایر معانی: روند، روال، منوال، جهت، رویه، راستا، امتداد، مسیر، گذر راه، امتداد داشتن، راستا داشتن، رو به (سویی) رفتن، گرایش داشتن، تمایل داشتن، مد، باب روز، رواج، الودگی لوزه وح ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] تجزیه و تحلیل روند [ریاضیات] تجزیه و تحلیل روندی
برونیابی روند [آیندهپژوهی] استمرار یک تحول در آینده بهکمک مدلسازی ریاضی با این فرض که تغییرات پدیدۀ دردستمطالعه در چارچوب پیشین خواهد بود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پیشبینی روند [علوم جَوّ] نوعی پیشبینی که در آن با استفاده از روند وضع هوای دیدبانیشدۀ یک ایستگاه، پیشبینی نقطهای ارائه میکنند ...
روش تحلیل تأثیر بر روند [آیندهپژوهی] روشی در پیشنگری که در آن برای خلق فرانامههای آینده برایند تأثیر رویدادها بر فرانامۀ پایه اعمال میشود|||اختـ . روتار TIA ...
[حسابداری] روند ارزش ویژه
[حسابداری] روند عملیات
[حسابداری] روند نسبتها
فرانامۀ روندبنیاد [آیندهپژوهی] فرانامهای که روندهای گذشته را الگویی برای آینده در نظر میگیرد
[عمران و معماری] روند تصادفات
[ریاضیات] گرایش های اقتصادی، روند های اقتصادی
[حسابداری] روند عملیاتی