برچسب، سوش، علامت، منگوله یا نوار، بند گردان سرود، مثال یا گفته مبتذل، پلاک، تهلیل، ضمیمه شدن به، ضمیمه کردن، علامت زدن، اتیکت چسباندن به، بدنبال آوردن، گرگ بهوا بازی کردن، برچسب زدن سایر مع ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] عدد نشانه
پیپرسش [زبانشناسی] نوعی ساخت پرسشی که به پایان جمله افزوده میشود تا نظر انکاری یا تأییدی مخاطب به دست آید
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] جورسازی برچسب ؛ مرتب سازی برچسب
(اهل شهر مانیل و سرزمین های اطراف آن) تاگالوگ
اِفراز نشاندار [ریاضی] 1. هر اِفراز بازه بسته [a,b] به همراه نقطهای از هر زیربازه آن افراز 2. اِفرازی از یک بازه بسته به همراه نقطهای از هر زیربازه آن اِفراز ...
تنکه اهن یاحلبی، دنبال کننده دربازی گرگم بهوا
نشانگذاری [حملونقل دریایی] عملی که بهواسطۀ آن کشتی یا بار کشتی را متمایز سازند؛ این عمل یا ازطریق چسباندن برچسب بر روی کالا یا ازطریق تزریق دِنای مصنوعی به خَن کشتی حاصل می ...
آویزه [بازاریابی] عبارت کوتاهی در تبلیغات تلویزیونی و اینترنتی که در ضمن معرفی یک سازمان یا محصول بهآسانی در یاد میماند و باعث میشود مخاطبان محصول یا محصولات شرکت را به یاد ...
(زبان شناسی) نقش گیر، ریزچم (کوچک ترین بخش معنی دار ساختار دستوری)
(با فعل مفرد - نظریه یا تئوری زبان شناسی که ریزچم tagmeme را واحد اساسی دستور زبان پنداشته و اهمیت واحدهای ساختار دستور زبان را مورد تاکید قرار می دهد) نظریه ی نقشگاهی، ریزچم شناسی، نقشگیر ش ...
rabble : توده مردم پست، اراذل واوباش