استودیو [سینما و تلویزیون] کارگاهی مجهز ویژۀ فیلمبرداری و صدابرداری
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] مجتمع کارگاهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] تدوین استودیویی
[سینما] مسؤولین اجرایی استودیو
اتاق با تخت تاشو [گردشگری و جهانگردی] اتاقی در مهمانخانه/ هتل که تختخواب آن در محلی که از قبل پیشبینی شده است، مانند داخل دیوار، جا داده شود ...
[سینما] نمای کارگاهی
ساعی، مشتاق، زحمت کش، کوشا، بلیغ، درس خوان، جاهد، کتاب خوان سایر معانی: سختکوش، کاری، بژکول، مجدانه، با جد و جهد، مشتاقانه، با اشتیاق، وابسته به یا مشغول به تحصیل یا مطالعه، پژوهشی، پژوهشگرا ...
مایل یامشتاق بکردن کاری
ساعیانه، بزحمت، بااشتیاق
[سینما] نور عمومی استودیو
[سینما] استودیوی مخصوص تیتراژ
[کامپیوتر] محیط توسعه که میکروسافت آن را برای visual c+++ , vissual basic java j+++ visual ) فراهم کرده است .