خط جریان [فیزیک] خطی فرضی در جریان شاره که مماس بر آن همواره در راستای سرعت جریان است
واژههای مصوب فرهنگستان
(هواپیما واتومبیل و غیره) هوا لغز، هوا لغز شده، (کشتی و غیره) آب لغز، آب لغز شده، بهسامان، ساده و پر بازده، عاری از تزئینات یا جزئیات زیادی، تر و تمیز، موثر و ساده، ساده ودلپسند، ساده ودلپسن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سکان دوکی [حملونقل دریایی] سکانی که با ورق دوکیشکل ساخته میشود تا حداقل مقاومت را در مقابل جریان آب داشته باشد
قطار سریع و شیک سایر معانی: قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
جاریسازی آکوستیکی [فیزیک] تولید جریان یکسویه در مایع براثر وجود امواج صوتی
[زمین شناسی] رود اتفاقی جریان حاصل از تغییر شرایط که به طور اتفاقی روی می دهد.
[آب و خاک] بستر رود
[عمران و معماری] آبراهه با بستر پراکنده - رود چند شاخه - رود گیسووار [زمین شناسی] آبراهه با بستر پراکنده، رود چند شاخه، رود گیسو وار [خاک شناسی] رود چند شاخه ای [آب و خاک] رودخانه ای، شریانی ...
[عمران و معماری] آبراهه مدفون [زمین شناسی] آبراهه مدفون
[عمران و معماری] دریچه با سطح سرآب ثابت
[عمران و معماری] رودخانه پیوسته
[عمران و معماری] رودخانه ساحلی