streamlined
معنی
(هواپیما واتومبیل و غیره) هوا لغز، هوا لغز شده، (کشتی و غیره) آب لغز، آب لغز شده، بهسامان، ساده و پر بازده، عاری از تزئینات یا جزئیات زیادی، تر و تمیز، موثر و ساده، ساده ودلپسند، ساده ودلپسند a streamlined design طرح ساده و دلپسند
دیکشنری
ساده
فعل
simplify, streamline, reduce, prune, vulgarizeساده کردن
streamlineسادهو موثر کردن
ترجمه آنلاین
ساده شده