جریان، نهر، جوی، جماعت، رود، مسیل، ساطع کردن، بطور کامل افراشتن، جاری شدن سایر معانی: جویبار، کملکان، کوران، وزش، آبگشت، سیاله، روندگی، (نور) اشعه، فروغ، (ترافیک و غیره) زنجیره، کاروان طولان ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] بستر آبراهه [آب و خاک] بستر رود
[زمین شناسی] رسوبگذاری رود، ته نشینی رود - تجمع ذرات یا قطعات سنگی حمل و نقل شده از هر نوع بر روی بستر یا دشت سیلابی الحاقی رود، یا بر روی کف حجم آب ساکن که به درون آن رود، تخلیه می شود.
[آب و خاک] محفظه رود،مجرای رود
[آب و خاک] موج جریان
[عمران و معماری] درجه جویبار - درجه آبراهه [خاک شناسی] درجه بندی آبراهه
[زمین شناسی] آب ربایی رود - تغییر مسیرزهکشی یک رودخانه که ناشی از فرسایش بالادست جریان دیگری است.
[عمران و معماری] روند روانه - روند رود [زمین شناسی] روند رود
[آب و خاک] نظام رودخانه
[آب و خاک] کشیدن و انتقال مواد به وسیله رود
[زمین شناسی] حمل و نقل رودخانه ای - حرکت مواد سنگی هوازده و فرسایش یافته توسط رود، در قالب محلول شیمیایی، یا تعلیق متلاطم و یا غلتیدن، کشیده شدن یا جهش در امتداد بستر رودخانه.
[عمران و معماری] تنظیم جریان رودخانه - تنظیم رودخانه