فعال، زیرک، زرنگ، چالاک، با هوش، شیک، ناتو، جلوه گر، تیر کشیدن، سوزش کردن سایر معانی: (درد) تیرکشیدن، درد کردن، درد کشیدن (یا تحمل کردن)، درد آوردن، سوزش داشتن، (از پشیمانی یا آزردگی و غیره) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا - عامیانه) آدم خرمردرند، آدم پر مدعا، خالی بند
(امریکا - عامیانه - کارت شناسایی دارای چیپ حافظه) کارت هوشمند [کامپیوتر] کارت هوشمند - کارت هوشمند- نوعی کارت قابل حمل شامل و یک ریزپردازنده و حافظه. کارتهای هوشمند را می توان برای سیستمهای ...
مواد هوشمند [مهندسی بسپار] موادی با قابلیت حسی و تنظیمی که در برابر تغییرات محیط واکنش پیشبینیشدهای بروز میدهند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مواد هوشمند [مهندسی مواد و متالورژی] موادی با قابلیت حسی و تنظیمی که در برابر تغییرات محیط واکنش پیشبینیشدهای بروز میدهند ...
(امریکا - خودمانی) گستاخی کردن، حاضر جوابی کردن، مرد رندی کردن
بستهبندی هوشمند [مهندسی بسپار - مجموعه بستهبندی] نوعی بستهبندی که علاوه بر پوشانش، میتواند هم کارکرد بستهبندی فعال و هم بستهبندی پیامده را داشته باش ...
اعلان هوشمند [مهندسی مخابرات] اعلانی که بهوسیلۀ برچسبی اَرمیکی که در درون خود دارد، اطلاعات محصول موردنظر را نمایش میدهد ...
پایانۀ نیمهوشمند [رایانه و فنّاوری اطلاعات] پایانهای با برخی قابلیتهای پردازشی که وابستگی کمی به رایانۀ مرکزی دارد
[کامپیوتر] پایانه هوشمند ؛ ترمینال هوشمند
smarty ناقلا
زرنگی، زیرکی، قشنگی