(در انقلاب کبیر فرانسه) اسکناسی که پشتوانه ی آن زمین های مصادره شده بود، اسکناس درشورش فرانسه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگذاری، قرار ملاقات، تعیین وقت سایر معانی: تعیین، برگماشت، گمارش، ارجاع، انتساب، وعده ی ملاقات (به ویژه ملاقات مخفی عشاق)، میعاد
هیئت تصفیه امورورشکسته
حواله دهنده، واگذار کننده، انتقال دهنده
حکم نسبتدهی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] یک حکم برنامهنویسی که مقداری را به یک متغیر نسبت میدهد
واژههای مصوب فرهنگستان
حکم گمارشی [کامپیوتر] حکک گمارشی، دستورانتساب، حکم انتساب، عبارت گمارشی، جمله جایگزینی . - جمله تخصیص- جمله ای در یک زبان کامپیوتری که مقدار عبارتی را محاسبه نموده و آن مقدار را در یک متغیر ...
[برق و الکترونیک] سیگنال شنیداری 1. سیگنالی که قابل شنیدن است . 2. بخش مربوط به صدا در سیگنال تلویزیونی، بخش مربوی به تصویر سیگنال دیداری نامیده می شود.
علامت خودکار [حملونقل ریلی] علامتی که بهطور خودکار پس از عبور یک قطار برای قطار بعدی فعال میشود
طرح متعادل [آمار] طرحی آزمایشی که در آن شمار مشاهدات در سطوح مختلف برابر است
[عمران و معماری] طرح متعادل - طرح متوازن - طرح با تراز یکسان [آمار] طرح متعادل
[ریاضیات] طرح بلوکی ناکامل متعادل [آمار] طرح بلوکهای ناقص متعادل
[روانپزشکی] طرح بین آزمودنی ها. طرحی تجربی که در آن آزمودنی های مختلف تحت شرایط متفاوت مورد آزمایش قرار می گیرند.