[ریاضیات] احتمال معنی دار بودن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
significantly, adv•1- به طور چشمگیر، به طور قابل ملاحظه 2- بامعنا، به طور پرمعنی 3- جالب اینکه، مهم اینکه
معنی، اظهار، مفهوم، مفاد، تعیین، ابلاغ، نص صریح سایر معانی: چم، آرش، ابلاه [سینما] مفهوم - رسانایی [نساجی] معنا - مفهوم [ریاضیات] دلالت، معنی
دلالت کننده [سینما] دال
حاکی بودن از، دلالت کردن بر، معنی کردن، باشاره فهماندن، معنی بخشیدن سایر معانی: معنی دادن، چم داشتن، نشان دادن، حاکی بودن، مهند بودن، دربای بودن، مهم بودن، اهمیت داشتن
ایتالیا اقا پسر، اقا
رجوع شود به: seigniory
تابلو اعلان، تابلو راهنما، تیر حامل اعلان سایر معانی: (تابلو) راهنمای رانندگی، تیر، علامت، تیر راهنما، نشانگاه
[ریاضیات] برات دیداری
علامت [ریاضیات] علامت
[برق و الکترونیک] تابع علامت [ریاضیات] تابع علامت، تابع نشانه [آمار] تابع علامت
[برق و الکترونیک] سیگنال صوتی