علامت دهنده سایر معانی: علامت دهنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علامت دهی [برق و الکترونیک] سیگنال دهی 1. عمل اعلام کردن ارسال شدن سیگنال اطلاعات به طرف گیرنده ی مدار مخابراتی . 2. ارسال اطلاعات کنترلی یا وضعیت بین سیستمهای سوییچینگ تلفن که به شکل بیتهای ...
[عمران و معماری] محل نصب چراغ راهنما - موقعیت چراغ راهنما
علامتبان [حملونقل ریلی] شخصی که بر عملکرد سامانۀ علامتدهی نظارت دارد و حرکت ایمن قطارها را امکانپذیر میسازد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مرکز علامتدهی [حملونقل ریلی] ساختمانی مجهز به سامانۀ واپایش و نظارت بر علامتدهی که علامتبانان نیز در آن استقرار مییابند ...
اثر [علوم نظامی] نشان یا رد قابلرؤیت که شناسایی شیء برجاگذارندۀ نشان را امکانپذیر میسازد
اثر، دستینه، امضا، پاراف، امضاء، امضاء کردن، صحه، توشیح سایر معانی: رقم، نشان ویژه، علامت مشخصه، (هر چیزی که به جای امضا به کار رود) مهر، عمل امضا کردن، رجوع شود به: theme song [کامپیوتر] ام ...
اثرپایی [علوم نظامی] دستکاری ویژگیهای تابشی و فیزیکی سکو، ازقبیل سطح مقطع راداری و مدولهسازی فروسرخ و سرعت تکرار تَپ رادار، برای کاهش توانایی دشمن در شناسایی و ردیابی یگانه ...
[کامپیوتر] فایل امضا - فایلی که به طر خودکار ضمیمه ی پست الکترونیکی و پست اینترنت می شود. این فایل دارای نام فرستنده، آدرس پست الکترونیکی و سایر اطلاعات لازم است. بسیاری از افراد فایل امضای ...
اقلام شاخص [گردشگری و جهانگردی] اقلامی از منو که منحصربهفرد و بدون جانشین هستند
اعلان، لوحه، تخته اعلان سایر معانی: (مغازه یا موسسه) تابلو، سرلوحه، (تبلیغ و غیره) تخته ی اعلانات، آگهی، تابلوی راهنما
رمزامضا [رمزشناسی] انجام همزمان امضای رقمی و رمزگذاری مثل رمزنگاری با کلید عمومی