انتخابی، برگزیده، انتخاب کننده، گزینشی، گزیننده، گزیده، بهگزین، مبنی بر انتخاب، دارای حسن انتخاب گلچین کننده سایر معانی: وابسته به گزینش، سخت گزین، دیرگزین، مشکل پسند، سختگیر در پذیرش، دارای ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرهیز گزینشی [روانشناسی] پرهیز فرد از برخی رفتارهای جنسی و نه همۀ آنها، بهطور انتخابی
واژههای مصوب فرهنگستان
دستیابی گزیده
[زمین شناسی] خطای قابلیت انتخابی(sa)
خدمات پذیرش گزینشی تماس [مهندسی مخابرات] نوعی خدمات سفارشی تماس که در آن تماسهای ورودی، تنها در صورت موجود بودن در فهرست شمارۀ تلفنهای پیشگزیدۀ کاربر، پذیرفته میشود ...
اشاعۀ گزینشی اطلاعات [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] فراهمآوری و سازماندهی و انتخاب و اشاعۀ منظم اطلاعات برحسب نیازهای ازپیشتعیینشده|||متـ . آگاهیرسانی ...
[خاک شناسی] غنی سازی انتخابی
[معدن] لختهسازی گزینشی (عمومی فرآوری)
[نفت] نمودارگیری گاما - گامای تمایزی
هَرَس دورازدست گزینشی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] هَرَس دورازدست تنها در درختان محصول
[آمار] استنباط گزینشی
[شیمی] الکترود یون گزین